چای لاغری تیما و احساس شادابی
سامیار آدم خوبی بود ولی به خاطر اعتیادش همیشه کلافه بود و با اینکه ثروت زیادی داشت هیچ گاه خوشحال نبود من به او توصیه کردم به پزشک مراجعه کند اما مواد لعنتی رهایش نمی کرد و شاید بهتر است بگوییم سامیار مواد را رها نمی کرد گفتم به چای سبز روی بایور گفت چای سبز چیست چه فرقی با چای های دیگر دارد یک بسته چای لاغری تیما از کاپشنم در آوردم و گفتم این چای تیما است خیلی مفید است کمی بر بدن بزن تا ببینیم تاثیری دارد یا خیر چای تیما را که خورد آرامش تمام وجودش را به خاطر وجود چای سبز در چای تیما گرفت و گفت دیگر مواد نمی کشم گفتم یعنی چه راست می گویی بغلش کردم و بوسیدمش گفتم خودم نوکریت رو می کنم سامیار فقط تو این مواد مخدر لعنتی را کنار بگذار گفت تو فقط چای تیما به من بده همین
سامیار آدم خوبی بود ولی به خاطر اعتیادش همیشه کلافه بود و با اینکه ثروت زیادی داشت هیچ گاه خوشحال نبود من به او توصیه کردم به پزشک مراجعه کند اما مواد لعنتی رهایش نمی کرد و شاید بهتر است بگوییم سامیار مواد را رها نمی کرد گفتم به چای سبز روی بایور گفت چای سبز چیست چه فرقی با چای های دیگر دارد یک بسته چای لاغری تیما از کاپشنم در آوردم و گفتم این چای تیما است خیلی مفید است کمی بر بدن بزن تا ببینیم تاثیری دارد یا خیر چای تیما را که خورد آرامش تمام وجودش را به خاطر وجود چای سبز در چای تیما گرفت و گفت دیگر مواد نمی کشم گفتم یعنی چه راست می گویی بغلش کردم و بوسیدمش گفتم خودم نوکریت رو می کنم سامیار فقط تو این مواد مخدر لعنتی را کنار بگذار گفت تو فقط چای تیما به من بده همین
منم قبول کردم و به فروشگاه های اینترنتی معتبر از جمله فروشگاه اینترنتی نمکستان و دایان شاپ توصیه کردم از طریق خرید اینترنتی چند بسته چای لاغری تیما اصل برایم بفرستند و هزینه اش را هم به صورت آنلاین واریز کردم به حسابشان و چند روز بعد با چای سبز اعلا از سامیار پذیرایی کردم و او را به میان معتادان گمنام که از مواد رهایی یافته بودند بردم و روح و روانش دگرگون شد و دیگر تا آخر عمر لب یه مواد مخدر نزد و این جمله را به هر کس می رسید تکرار می کرد همیشه می گفت چای لاغری تیما و احساس شادابی برادرند و بعد از این مورد او معتادان زیادی را با استفادهع از چای لاغری تیما و آرامشی که چای سبز می داد نصیحت کرد و خیلی از این معتادان به سلامتی خود بازگشتند و به خاستگاری دختر مورد علاقه سامیار رفتیم و او با کلی شرط که سامیار سالم باشد قبول کرد و این ماجرا ادامه داشت که من هم کلی پول از سامیار قرض گرفتم و سامیار هم که مرام خاصی داشت گفت نمی خواهد پول های را پس بدهی همه اش را برای خودت نگه دار و مرامش را به رخ تمامی دوستانمان می کشید و این واقعا مرام او بود که افراد زیادی را به دوستی و صمیمیت با او وا می داشت عاشقانه به برادران و خواهران کمک می کگرد و چای لاغری تیمای رایگان بین آنها پخش می کرد