اشعار فروغ فرخزاد
دل گمراه من چه خواهد کرد
با بهاری که می رسد از راه؟
ِیا نیازی که رنگ می گیرد
در تن شاخه های خشک و سیاه
اشعار فروغ فرخزاد
اشعار فروغ فرخزاد شعر جنون دل گمراه من چه خواهد کرد؟
با نسیمی که می تراود از آن
بوی عشق کبوتر وحشی
نفس عطرهای سرگردان
اشعار فروغ فرخزاد
اشعار فروغ فرخزاد شعر جنون لب من از ترانه می سوزد
سینه ام عاشقانه می سوزد
پوستم می شکافد از هیجان
پیکرم از جوانه می سوزد
اشعار فروغ فرخزاد
اشعار فروغ فرخزاد شعر جنون هر زمان موج می زنم در خویش
می روم، می روم به جائی دور
بوتهء گر گرفتهء خورشید
سر راهم نشسته در تب نور
اشعار فروغ فرخزاد
اشعار فروغ فرخزاد شعر جنون من ز شرم شکوفه لبریزم
یار من کیست ، ای بهار سپید؟
گر نبوسد در این بهار مرا
یار من نیست، ای بهار سپید
اشعار فروغ فرخزاد
اشعار فروغ فرخزاد